تپه رش .......

تپه رش روستایی با صفا با اهالی پاک و بی آلایش

تپه رش .......

تپه رش روستایی با صفا با اهالی پاک و بی آلایش

ذکری که دوای 99 درد است

به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، پیامبر خدا(ص) فرمودند: "جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه‏» 99 درد را شفا می‏‌دهد که ساده‏‌ترین آن‌ها اندوه است1".

 
از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: "بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو می‏‌خواهم عافیتی را که می‏‌دهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباری‏‌ام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم2".

 
همچنین امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.

 
پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمود: «بگو: "از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت می‏‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی می‏‌خواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد3".

 
امام صادق علیه‏‌السلام به هنگام بیماری این دعا را می‌خواندند: "خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی می‏‌پنداشته‏‌اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمی‏‌توانند سختی‏‌ای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختی‏‌ای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو - که خدایی جز تو نیست - خدایی دیگر را می‏‌خوانند4".

 
1- قرب‌الإسناد: 76 / 244 منتخب میزان‌الحکمة: 148

 
2- مسند زید، صفحه 181، الکافی، جلد 2 ، صفحه 567 ، حدیث 16، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 19 ، حدیث 19 ؛ المستدرک علی الصحیحین، جلد 1 ، صفحه 704 ، حدیث 1917، حدیث 3698 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 174

 
3- مسند زید، صفحه 181 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم‏السلام، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 176

 
4- الإسراء: 56. الکافی، جلد 2 ، صفحه 564 ، حدیث 1 ، عدّة الداعی، صفحه 256 ، الدعوات، صفحه 190 ، حدیث 528 ، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 18 ، حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 178

زندگینامه شهید حیدر حمزه ای

زندگینامه شهید حیدر حمزه ای
ارسال در تاریخ شنبه پانزدهم مهر 1391 توسط عاشق شهادت


نام و نام خانوادگی : حیدر حمزه ای

نام پدر: علی عسکر

تاریخ تولد: 1347

محل تولد: سنقر- روستای تپه رش

تاریخ شهادت:1364/12/07

محل شهادت: سلیمانیه عراق (والفجر9)

نحوه شهادت: اصابت ترکش

زندگی نامه:

در سال 1347در خانواده ای مومن و متعهد و مستضعف در روستای تپه رش به عرصه هستی پاگذارد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان تپه رش تا کلاس پنجم ادامه داد. بعد دوران راهنمایی را در شهرستان سنقرکلیایی گذراند. تا اینکه خودش را به بیسج افتخاری معرفی کرد و بعد از مدتی گفتند، برای جبهه ثبت نام می کنم. ما گفتیم مگر درس نمی خوانی؟ گفتند که من باید به جبهه بروم. چون مردم خائن به ایران تجاوز کرده اند. من می خواهم به کمک دیگر برادران بروم.

وقتی تاریخ اسلام را می خوانیم می بینیم در صدر اسلام آنهایی که گرد شمع وجود حضرت محمد (ص) جمع شده بودند مردمی تهیدست و ستم دیده و مستضعف و رنج کشیده بودند.

اکنون بعد از گذشت 1406 سال باز می بینیم همان طبقه محروم و فقیر و رنجدیده هستند که پرچم اسلام را بر دوش کشیده و در راهش جانفشانی می کنند.

طبق دستور قرآن کریم و پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و رهبر کبیر جهان اسلام حضرت آیت الله العضمی نایب امام خمینی بت شکن بر مسلمان واجب است که بر علیه یزیدیان و ستمگران به پا خواسته حق را بر باطل پیروز گرداند و من بنده ناچیز خدای بزرگ به دستور رهبر عظیم الشان نایب امام خمینی به پا خاسته تا آخرین قطره خون خود را به خاطر اسلام و برقراری دین و قرآن کریم از برای سرکوبی دشمن از پای نخواهم نشست.


به نقل از وبلاگ شهید رضوانی تبار




پیامبر اکرم (صلّی ‌‌الله‌ علیه‌ وآله):


مَا مِنْ قَطْرَةٍ أحَبُّ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ قَطرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللهِ.


هیچ قطره‌ای نزد خداوند متعال محبوب‌تر از قطرۀ خون ریخته شده در راه او نیست.


No drop is dearer to Allah, Almighty and Glorious, than the drop of blood shed in the way of Allah.


وسائل الشیعه، ج 15، ص

نرم نرمک می رسد اینک بهار

نرم نرمک می رسد اینک بهار

 


بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌ پوشی به کام
باده رنگین نمی ‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می ‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ


کمک به همسر........

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد.
فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود ومن هم برایش عدس تمیز می کردم.

آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند، عرض کردم بفرمایید.

اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم؛
هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند :‌
1- مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد ثواب یک
سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به
عبادت ایستاده، شب زنده داری کرده باشد
2- و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و
یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.
3- ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و
تکبر خدمت نماید پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند
4-و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به
آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک
خانه در بهشت برایش منظور می نماید.
5-ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت
هزارسال و هزارحج و هزارعمره  و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و
هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزارنماز جمعه و هزار تشییع
جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد وهزار برهنه
را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار
به مستمندان صدقه دادن وبهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و
بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست
6-و چنین مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه
خوب خود را در بهشت ببیند.
7-ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد
بهشت می شود.

8- ای علی ! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبیره است و  خاموش
کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین
9- و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.
10- ای علی ! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و
یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد.
منبع: بحارج ۱۳ ص ۱۳۳ چاپ ایران و جامع الاخبار ص ۱۰۲
به نقل از رساله حقوق امام سجاد شرح نراقی

هرچه خدا بخواهد

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت.
وزیر همواره میگفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست.
 
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد...
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیلهای رسیدکه مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند،
زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند،
اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !!!
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد. پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه  بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند،
بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود
!!!

ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است   
 
 جمله روز : تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد .(( پائولوکوئیلو ))

به به چه نمازی!

سجاده‌ی زردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیّال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالَم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک‌ذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانی‌ست!
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندی‌ست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بی‌دغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقب‌مانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی‌ست، ربا نیست!
از بس‌که پی نیم‌وجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به به، چه نمازی‌ست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست