حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد.
فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود ومن هم برایش عدس تمیز می کردم.
آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند، عرض کردم بفرمایید.
اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم؛
هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند :
1- مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد ثواب یک
سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به
عبادت
ایستاده، شب زنده داری کرده باشد
2- و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و
یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.
3- ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و
تکبر خدمت نماید پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند
4-و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به
آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک
خانه در بهشت برایش منظور می نماید.
5-ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت
هزارسال و هزارحج و هزارعمره
و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و
هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزارنماز جمعه و هزار تشییع
جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد وهزار برهنه
را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار
به مستمندان صدقه دادن وبهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و
بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست
6-و چنین مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه
خوب خود را در بهشت ببیند.
7-ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب
وارد
بهشت می شود.
8- ای علی ! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش
کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین
9- و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.
10- ای علی ! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و
یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد.
منبع: بحارج ۱۳ ص ۱۳۳ چاپ ایران و جامع الاخبار ص ۱۰۲
به نقل از رساله حقوق امام سجاد شرح نراقی
زمانی که
مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
اما
ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای
قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه
کنید !!!
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و
آزاد شد. پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده
زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو
به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!
وزیر
پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند
همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند
مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند،
بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است