زمانی که
مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
اما
ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای
قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه
کنید !!!
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و
آزاد شد. پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده
زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو
به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!
وزیر
پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند
همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند
مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند،
بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است
الخیر فی ما وقع
با سلام :
1- میگم چقدر خوبه که حداقل این تپه رش هست که آدم بتونه یه سر مجازی به اقوام بزنه هر چند صله رحم یکطرفه ای باشد.
2- جقدر بده که آدم به فتوبلاگی عادت کنه که هر روز سایتش مشکل داره و بالا نمی آد. جان آدم بالا میاد و فتوبلاگ امانه!
خیلی وقته نیستید مکه که تشریف نبردید؟!