نام و نام خانوادگی : حیدر حمزه ای
نام پدر: علی عسکر
تاریخ تولد: 1347
محل تولد: سنقر- روستای تپه رش
تاریخ شهادت:1364/12/07
محل شهادت: سلیمانیه عراق (والفجر9)
نحوه شهادت: اصابت ترکش
زندگی نامه:
در سال 1347در خانواده ای مومن و متعهد و مستضعف در روستای تپه رش به عرصه هستی پاگذارد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان تپه رش تا کلاس پنجم ادامه داد. بعد دوران راهنمایی را در شهرستان سنقرکلیایی گذراند. تا اینکه خودش را به بیسج افتخاری معرفی کرد و بعد از مدتی گفتند، برای جبهه ثبت نام می کنم. ما گفتیم مگر درس نمی خوانی؟ گفتند که من باید به جبهه بروم. چون مردم خائن به ایران تجاوز کرده اند. من می خواهم به کمک دیگر برادران بروم.
وقتی تاریخ اسلام را می خوانیم می بینیم در صدر اسلام آنهایی که گرد شمع وجود حضرت محمد (ص) جمع شده بودند مردمی تهیدست و ستم دیده و مستضعف و رنج کشیده بودند.
اکنون بعد از گذشت 1406 سال باز می بینیم همان طبقه محروم و فقیر و رنجدیده هستند که پرچم اسلام را بر دوش کشیده و در راهش جانفشانی می کنند.
طبق دستور قرآن کریم و پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و رهبر کبیر جهان اسلام حضرت آیت الله العضمی نایب امام خمینی بت شکن بر مسلمان واجب است که بر علیه یزیدیان و ستمگران به پا خواسته حق را بر باطل پیروز گرداند و من بنده ناچیز خدای بزرگ به دستور رهبر عظیم الشان نایب امام خمینی به پا خاسته تا آخرین قطره خون خود را به خاطر اسلام و برقراری دین و قرآن کریم از برای سرکوبی دشمن از پای نخواهم نشست.
به نقل از وبلاگ شهید رضوانی تبار
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله):
مَا مِنْ قَطْرَةٍ أحَبُّ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ قَطرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللهِ.
هیچ قطرهای نزد خداوند متعال محبوبتر از قطرۀ خون ریخته شده در راه او نیست.
No drop is dearer to Allah, Almighty and Glorious, than the drop of blood shed in the way of Allah.
نرم نرمک می رسد اینک بهار
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته،
باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر
سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص
باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگارهفت رنگش میشود هفتاد رنگ
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد.
فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود ومن هم برایش عدس تمیز می کردم.
آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند، عرض کردم بفرمایید.
اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم؛
هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند :
1- مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد ثواب یک
سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به
عبادت
ایستاده، شب زنده داری کرده باشد
2- و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و
یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.
3- ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و
تکبر خدمت نماید پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند
4-و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به
آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک
خانه در بهشت برایش منظور می نماید.
5-ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت
هزارسال و هزارحج و هزارعمره
و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و
هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزارنماز جمعه و هزار تشییع
جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد وهزار برهنه
را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار
به مستمندان صدقه دادن وبهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و
بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست
6-و چنین مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه
خوب خود را در بهشت ببیند.
7-ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب
وارد
بهشت می شود.
8- ای علی ! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش
کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین
9- و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.
10- ای علی ! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و
یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد.
منبع: بحارج ۱۳ ص ۱۳۳ چاپ ایران و جامع الاخبار ص ۱۰۲
به نقل از رساله حقوق امام سجاد شرح نراقی
زمانی که
مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
اما
ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه میتوانید این مرد را برای
قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه
کنید !!!
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و
آزاد شد. پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده
زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو
به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!
وزیر
پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمیافتادم مانند
همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند
مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند،
بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است
سجادهی زردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیّال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالَم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یکذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز
عنوان جهانیست!
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقبمانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکیست، ربا نیست!
از بسکه پی نیموجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به به، چه نمازیست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست